هنرمند مجسمهساز ـ كه سیزدهم شهریورماه جاری همراه با دستیار خود فرح اردكی به ایتالیا سفر كرده بود؛ تا در یك اتفاق هنری شركت كند، با پنج روز كار، اثر چوبی سه متری خود را با چوب كاج، زیر فوارهای جلو یك كلیسا ساخت و به ایران بازگشت
علت ترك سمپوزيوم را پيش از پايان، شلوغى و بىبرنامگى برنامهريزان آن عنوان كرد و در عين حال تاكيد كرد كه ديدن برنامههاى آنها هميشه براى ما آموزنده است.مراديان با اشاره به پرداخت كليه هزينههاى سفر و اقامت از سوى خود، گفت: در تماس با موزه هنرهاى معاصر و مركز هنرهاى تجسمى مبنى بر كمك يا حمايتى در اين زمينه عنوان شد كه ”شما براى ايتاليا مجسمه مىسازيد، چرا ما هزينهاى را بپردازيم؟” حال پرسش من اين است: كسان ديگرى را كه به كانادا يا آمريكا مىفرستند تا نمايشگاه برپا كنند؛ چه مىكنند؟اين هنرمند مجسمهساز با يادآورى آنكه بر شناسنامه اثر و در معرفى آن تنها نام ايران را حك كرده است، گفت: براى آنكه ما بتوانيم فرهنگمان را به جهان صادر كنيم و بگوييم هنرمند ايرانى نيز در اين گوشه از دنيا زنده است و كار مىكند، بايد هزينهاى بپردازيم.او دربارهى گروههاى دعوت شده به سمپوزيوم ولانو، توضيح داد: گروهعاى موسيقي، تئاتر، پرفورمنس، نقاشى بودند و گروههاى آلمانى و سوئدى و... كه بيشترشان كار پرفورمنس مىكردند.مراديان گفت: اين شيوه را براى سرزمين خودمان دوست ندارم؛ شايد آنان بدانند چه مىكنند، اما آن حركتهاى پستمدرنيستى و مدرنيستى بى در و پيكر، باد هواست. وى براى نمونه، از يك هنرمند كه در سمپوزيوم شركت كرد و به ارايه هنر خود پرداخت اشاره كرد و افزود: آقايى آمد ميزى گذاشت، پارچه سفيدى بر آن پهن كرد، يك بشقاب زيتون گذاشت، زيتون را خورد، با هستههاى آن نوشت: زيتون! هسته را جمع كرد، دوباره زيتون آوردند، آنها را خورد و با هستهها نوشت: هسته! همه برايش كف زدند؛ گفتند از هسته به ميوه، از ميوه به هسته؛ يعنى زايش. اين از نظر آنها هنر است. به خاطر همين بود وقتى پاى اجرا رفتيم و كار را به مردم نشان داديم، متفقالقول مىگفتند اين اثر هنرى واقعى است و تو هنرمند واقعى هستي؛ براى آنكه وقتى سمپوزيوم تمام مىشود، آن چيزى كه براى مردم ده ولانو مىماند، كار سه مترى چوب كاج است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر