چهارشنبه، آبان ۰۲، ۱۳۸۶

گپي كوتاه با جمشيد مراديان


چندي پيش به بهانه بازگشت جمشيد مراديان از سمپوزيوم مجسمه‌سازي چين با او تماس گرفتم تا شرح و توصيفي از آن‌چه در چين گذشت بگويد. حال مساعدي نداشت و اين امر ميسر نگرديد. اگر چه همان موقع فهميدم بيش‌از حال نامساعد وي رنجش به‌حق او از مطبوعات بود كه موجب شد روي خوشي نشان ندهد. گذشت تا اين‌كه پذيرش اثر مراديان را در سمپوزيوم «فرهنگ كوهستان و ورزش‌هاي المپيك» ايتاليا شنيديم و آن‌را انعكاس داديم. خوشبختانه اين‌بار اگرچه به‌صورت اتفاقي مراديان را حضوراً ديدم و بي‌مقدمه از او سؤال كردم چرا چند وقتي است كه شما به فعاليت‌هاي بين‌المللي مجسمه‌سازي روي آورديد و كمتر در داخل ايران آثارتان را به نمايش مي‌گذاريد؟ در پاسخ گفت: اين كار دو علت دارد يكي آن‌كه زمان آن گذشته است كه هنر در يك محدوده حبس شود. وسائل ارتباط جمعي و جهاني شدن مرا وادار مي‌كند كه به توليد هنر چند صدايي بپردازيم. به همين دليل هم در كارهايم به اساطير روي آوردم چون وجه اشتراك ملل مختلف است. دليل ديگر آن اين‌كه وقتي در ايران چندان به مجسمة سازي بها داده نمي‌شود به‌دنبال زمينه‌هاي ديگر آن گشتم. در اين خصوص هم عرصه بين‌المللي آن فراهم است و با وجود شبكه اينترنت هر كسي مي‌تواند به آن دسترسي داشته باشد. من هم همين كار را كردم و امسال چهارمين سال است كه در يك قضاوت بين‌المللي پذيرفته مي‌شوم و در سال ۲۰۰۴ به ۲ سمپوزيوم در ايتاليا دعوت شدم يكي سمپوزيوم Bardonecchia و ديگري Vellano. در سه‌سالانه‌ي اوزاكاي ژاپن
سال ۲۰۰۱ تعداد ۱۱۵۰۰ اثر فرستاده شدكه تنها ۱۵۰ كار پذيرفته شد و يكي از آن‌ها كار من بود. از طرفي ديگر عزت و احترامي كه در خارج از ايران مانند آن‌چه در سمپوزيوم چين ديدم هرگز در ايران مشاهده نكرده‌ام. اين‌جا مسائل به‌گونه‌اي ديگر است
tandismag.ir

هیچ نظری موجود نیست: