جمعه، فروردین ۳۰، ۱۳۸۷
حضور جمشید مرادیان در سمپوزیوم آلمان
آثار مرادیان در اولین نمایشگاه گروه هفتپیكر
مجسمههای چوبی جمشید مرادیان و جمعی از شاگردانش با عنوان «هفتپیكر ۱» از فردا ۲۵ فروردینماه در نگارخانه ابنسینا به نمایش درمیآید. در این نمایشگاه كه تا ۵ اردیبهشتماه برپا خواهد بود،۲۰ اثر از آثار چوبی مرادیان و ۶ نفر از شاگردانش هورا امین، نرگس امیر نیرومند، ساناز فروزانفر، آنا قزوه هانیان،مینا غیاث پور مرادی و نسیم پگاه مهر به نمایش گذاشته میشود. موضوع این آثار آزاد است و اغلب از جنس چوب و به شیوه انتزاعی ساخته شده است. مرادیان، به همراه این ۶ هنرمند جوان مجسمهساز گروهی ۷ نفره با عنوان « هفتپیكر» تشكیل داده و عنوان اولین نمایشگاه گروهی خود را نیز هفت پیكر یك گذاشتهاند كه این نمایشگاههای گروهی از این پس سالی یك بار برپا خواهد شد. نگارخانه ابنسینا در شهرك قدس، فاز یك، ایران زمین شمالی واقع شده است
خبرگزارى فارس
مرادیان «پرومته» را با صدای بسطامی به سمپوزیوم آلمان میبرد
گفتگو با جمشید مرادیان
ساغر رفیعی
این هنرمند مجسمهساز که بالاترین رکورد حضور در سمپوزیمهای جهانی معتبر را دارد؛ این روزها در تدارک آمادهسازی مجسمه های چوبی اش برای حضور در چند سمپوزیوم در کشورهای اروپایی است. با او درباره سمپوزویم ها و مجسمه سازی در ایران گفت و گو کرده ایم :
کار دیگری را به سمپوزیوم آلمان ارائه کرده ام. این کار را سال گذشته برای سمپوزیوم مجسمه سازی تهران فرستاده بودم که رد شد. چند روز پیش به من خبر دادند در سمپوزیومی با نام «صلح برای همه» که تابستان سال آینده در آلمان برگزار خواهد شد پذیرفته شده است
در حال حاضر دارم خودم را برای این سفرها آماده می کنم. مسافرت هایی از این دست برای هنرمندانی که با چوب کار می کنند قدری مشکل است، چون باید تمام ابزار کار را همراه خودم ببرم و بردن آن ابزار سنگین به دلیل محدودیت های حمل بار، به هماهنگی و انجام یک سری مقدمات احتیاج دارد
همیشه با دی اچ ال ماکت ها را می فرستادم اما امسال از پست خودمان استفاده کردم. مسوولان سمپوزیوم ایمیل زدند که کاری که به دست ما رسیده است کاملا خورد شده و حضور امسال من در این سمپوزیوم، که سال گذشته هم در آن شرکت کرده بودم، منتفی است
سمپوزیوم مجسمه سازی ایران هم اولین تجربه ای بود که ما در این رابطه و در سطح بین المللی داشتیم با در نظر گرفتن اولین بودنش می توان نقایصش را بررسی کرد تا در دوره های بعدی به این مشکلات برنخوریم. یکی از این نقایص این بود که داوری ها غیرحرفه ای بود. بسیاری از ماکت هایی که پذیرفته شدند در عمل، ساختشان امکان پذیر نبود
اما به عنوان مجسمه سازی که با سمپوزیوم ها درگیر است تلاشم این است که عیب هایش را نبینم. حسن های زیادی داشت که به عیب هایش می چربید. مثلا جوایز خوبی که برای مجسمه سازان در نظر گرفته بودند خیلی از نگاه ها را به آن جلب کرده بود
در میلوز که بودم، بسیاری از مجسمه سازان دوره ام کرده بودند و آدرس سایت سمپوزیوم مجسمه سازی ایران را می خواستند. هزینه ای که برای این سمپوزیوم استفاده شد به نتیجه ای که داد و توجهاتی را که به آن جلب کرد می ارزید. ما سالها بود در زمینه مجسمه سازی در سطح بین المللی کار نکرده بودیم و این سمپوزیوم به یکباره سروصدا کرد
به هر حال برگزاری سمپوزیوم ها یکی از وظایف شهرداریهاست. تا به حال در هیچ سمپوزیومی شرکت نکرده ام که برگزار کننده اش جایی جز شهرداری آن شهرها باشد. چون مجسمه ها به بخشی از اماکن شهری تبدیل می شوند. اگر یک سیاست گزاری و برنامه ریزی انجام شده باشد، این سمپوزیوم هم ادامه پیدا خواهدکرد.
البته پیش از این، در پارک جمشیدیه و با همکاری یک شرکت خصوصی آلمانی و سازمان زیبا سازی شهرداری تهران، به عنوان اسپانسر هایمان، یک سمپوزیوم کوچک را برگزار کردیم. یعنی این امکان هم هست که در ابعاد کوچکتری این سمپوزیوم ها برگزار شوند. فرهنگسراها هم می توانند این کار را بکنند. حتی اشخاص هم می توانند به عنوان اسپانسر یک سمپوزیوم برگزار کنند
درخواست هم کرده ام اتفاقا. آنها هم گاهی کمک های کوچکی کرده اند اما واقعا کافی نیست. پانصد دلار واقعا پولی نیست. برای یک سفر 20 روزه که در تمام آن مدت اسم ایران آنجا برده می شود و پرچممان هم برافراشته است این مبلغ به هیچ کاری نمی آید
این حمایت ها باید از طرف مرکز هنرهای تجسمی انجام شود. البته بعضی از سمپوزیوم ها خرج سفر و هتل و چوب و اینها را می دهند و مجسمه ای هم که می سازید مال خودتان است. اما من مجسمه سیصد کیلویی را کجا کول کنم بیاورم؟
در ایتالیا بودم و در یک سمپوزیوم مجسمه سازی شرکت داشتم. به سفارتمان در میلان زنگ زدم که بیایید بعد از تمام شدن کار مجسمه را ببرید در سفارت نصب کنید. گفتند راه دور است نمی توانیم بیاییم
اما مشکلاتی که در آموزش مجسمه سازی در ایران وجود دارد یکی کم بودن کلاس های مجسمه سازی در دانشگاه هاست. ما دوسه تا کلاس بیشتر نداریم، اساتید هم محدودند و تعدادی شان هم مدت هاست که دانشکده های مجسمه سازی را قبضه کرده ان
اگر اینها عوض نشوند و اساتید جدید تری وارد دانشگاه ها نشوند، اگر تجاربمان را با تجربیات روز دنیا هماهنگ نکنیم، اگر نیروهای جوان تر و اساتید غیر ایرانی را به دانشگاهها راه ندهیم نتیجه اش همین دوسالانه مجسمه سازی امسال می شود که همه از آن می نالیم
آقای ژازه طباطبایی تمام عمرش با آهن و فولاد کلنجار رفت. او ناسازگارتین هنرمند با زمانه اش بود اما کار هم می کرد. کار درست انجام میداد و این محدودیت ها هم مانعش نمی شد.
درست است که بنیه مجسمه سازی ما تحلیل رفته است. تعداد زیادی از مجسمه سازان یواشکی از روی کارهای دیگران کپی می کنند به این امید که کسی که اصل کار را می شناسد آثارشان را نبیند یا متوجه کپی بودنشان نشود. این شده وضعیت مجسمه سازی ما.
روح خلاقه هنر است که آنرا سرزنده نگه می دارد اگر این روح خلاقه را از آن بگیرند چیزی از آن باقی نمی ماند. اما این روح خلاقه را هنرمند، خودش از خوش می گیرد نه محدودیت در فرم و شکل.
نمی توان بد بین بود. اگر بدبین باشیم چه باید بکنیم؟ منتظر بمانیم تا همه چیز درست شود و ما را با همه شرایطمان بپذیرند و بعد ما بنشینیم با خیال راحت کار کنیم؟ با بدبینی هیچ کاری نمی توانیم انجام دهیم. باید فقط کار کنیم بدون اینکه هر چیزی در محیط ، مثل محدودیت و بد بینی و اینها بتواند مانعمان باشد